Counters

Thursday, June 05, 2008

آيا قرآن براي هدايت كافي است؟
آيا براي هدايت محتاج كتابهاي حديث هستيم؟

متاسفانه مسلمانان فكر ميكنند كه كتابهاي حديث دستورات رسول است . حتي بعضي از آنها ميگويند كه كتابهاي حديث وحي نانوشته است . يعني كتابهاي حديث وحي دوم است بر پيامبر محمد ، اما پيامبر آن را ننوشته است.!!! واقعا بعد از 1400 سال چطوري ميتوان از رسول پيروي كرد؟ آيا با پيروي از قرآن ، ما از رسول پيروي نكرده ايم؟ آيا كتاب قرآن كم است كه كتب ديگري را هم به پيامبر نسبت دهيم؟! آيا تا بحال از قرآن تنها پيروي كرده ايم تا بينيم كه كافي است يا نيست؟ چرا بايد قرآن براي هدايت كافي نباشد؟ يعني نعوذ بالله خدا نتوانسته است كتابي طراحي كند كه نسل بشر را بوسيله آن هدايت كند؟ حتما بايد صحيح بخاري و يا اصول كافي هم باشد !؟ كسي كه به خدا اعتماد دارد بايد بپذيرد كه قرآن (به عنوان كتاب) كافي است.
اما قرآن همه چيز نيست.قرآن همه نشانه ها و آيات خدا نيست. آيا شما تا بحال نشانه هاي خدا در طبيعت را مشاهده كرده اي؟ آيا ميدانيد كه خدا علاوه بر قرآن ، خيلي نشانه هاي ديگر هم در طبيعت دارد. خدا فقط از طريق رسولان با ما صحبت نميكند. بلكه او خيلي نشانه هاي ديگر هم دارد. زلزله و گرد و خاك و سيل و يا خشكسالي در سال جاري (سال 1387) در ايران را در نظر بگيريد. اينها همه اش از طرف خداست. خدا فقط از طريق رسول پيام نميفرستد بلكه از طريق حوادث طبيعي براي ما پيام دارد ؛ براي ما هشدار دارد. مهم پذيرفتن نشانه هاي خداست. در اديان ديگر مانند (مسيحي –يهودي – بودايي و ...) هم مسلمان وجود دارد در حالي كه اصلا قرآن نخوانده اند. مسلمان يعني تسليم آيات خدا بودن. با تسليم شدن است كه نفس ما رشد مي يابد. اگر نفس ما رشد نيابد ، به بهشت نميرويم ؛ هرچند كه تمام قرآن را مثل بلبل حفظ باشيم!

من اگر به شما آيه اي از آيات خدا را نشان دهم ، آنوقت اگر شما قبولش نكنيد (به هر دليلي) ، نشان خواهيد داد كه تسليم نيستيد. در آن موقع اصلا كافي بودن و نبودن قرآن بيمعني است. زيرا شما داريد چيزي مانند آفتاب را رد ميكنيد. اين رد كردن ممكن است دلايل مختلفي داشته باشد. ممكن است كه طرف به فرقه مادر زادي خويش خيلي پايبند باشد ؛ ممكن است طرف مانند فرعون مقامش در خطر باشد ؛ ممكن است طرف مثل قارون دارائيش در خطر باشد (زيرا اگر تسليم خدا شود بايد مقداري از مال خويش را به عنوان زكات بدهد.)
آيا تا بحال كسي را ديده اي كه خيلي ثروتمنده و زكاتش را نميدهد. براي چنين فردي چه فرقي ميكند كه قرآن را به تنهايي قبول كند يا كتب حديث را هم قبول كند. ميداني چرا ؟‌ طرف در اين حالت قرآن را به تنهايي دست نميزند ؛ زيرا او دوست دارد دينش شلوغ باشد (شامل دستورات عجيب و غريب احاديث) ؛ زيرا او در اين شلوغي ميتواند زكات نپردازد. چرا ابولهب نتوانست پيام قرآن را بپذيرد. براي اين نبود كه قرآن مشكل بود. قرآن براي ابولهب اصلا مشكل نبود ، بلكه بسيار خوب هم آن را مي فهميد. زيرا با پذيرفتن قرآن تمام مقام و شغلش را از دست ميداد. كسي كه ميخواهد به سمت خدا برود بايد با تمام مال و جانش و فرقه مادرزاديش به طرف خدا برود و الا همچنان درجا ميزند و روز به روز ايمانش كمتر ميشود.

قرآن قابل فهم نيست !
قرآن مشكل است!
قرآن را بدون احاديث چطور بفهميم!
اگر از احاديث پيروي نكنيد ، در واقع از پيامبر پيروي نكرده ايد!!
بدون احاديث چطوري نماز بخوانيم! و ....

بهانه هاي بالا بهانه هاي بني اسرائيلي است و در واقع نوعي فريب دادن خود است. كتاب قرآن معجزه خداست تا قيامت .نشانه هاي خدا هيچوقت تمام نميشود. مثلا همين رابطه رياضي نوزده خود بزرگترين نشانه خداست در قرآن. پيروان فرقه شيعه و سني آن را رد ميكنند چرا؟ چون با پذيرفتن آن ، بايد از خيلي تعصبات فرقه اي دست بردارند و اين سخت است. تمام پيروان شيعه وسني از رابطه رياضي 19 خوشحال ميشوند اما پيامدهاي بعدي آن را نميپذيرند. هر نشانه اي كه از طرف خدا باشد ، يك سري پيام دارد. پذيرفتن نشانه خيلي ساده است اما مهم پذيرفتن پيامهاي پشت آن است. نوزده ثابت كرد كه كتب حديث و سنت پيام پيامبر محمد نيست زيرا محافظت شده نيست. نوزده ثابت كرد كه تعدادي از صحابه و جماعت 19 سال بعد از مرگ پيامبر دو آيه به قرآن اضافه كردند. بنابراين فرقه اي از مسلمانان كه دل به اصحاب پيامبر بسته اند ، تحت آزمايش مشكلي قرار ميگيرند. دو گزينه در مقابل آنان قرار ميگيرد. خدا يا تعصب فرقه اي. در اين حالت ايمان فرد است كه راه را به او نشان خواهد داد. براي اولين بار كه نوزده كشف شد خيلي از مسلمانان در عربستان و مصر و ساير ملل اسلامي به جشن و پايكوبي پرداختند. اما همينكه فهميدند دو آيه آخر سوره توبه جزو قرآن نيست و بعد از مرگ پيامبر به آن اضافه شده است ، از معجزه 19 دلسرد شدند و حتي بعد زيرش زدند و حتي طوري شد كه در تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحيم مشكل پيدا كردند. اين يعني مسلمانان از آزمايش خدا در قرن 14 موفق بيرون نيامدند.