Counters

Sunday, August 16, 2009

چطوري بعضي اعمال و سخنان در طول تاريخ به يك بت تبديل مي شوند؟ براي توضيح اين مورد از يك مثال بهره مي برم . اين مثال را در يكي از سايتهاي اينترنتي خواندم. زماني يك راهب تعدادي شاگرد داشته است و مشغول عبادت بوده اند ، در حين عبادت گربه اي در آن محوطه جست و خيز مي كند ومدام مزاحم عبادت راهبها مي شود. راهب بزرگتر به شاگردها دستور ميدهد كه گربه را بگيرند و به درخت ببندند ، تا مزاحم عبادت آنها نشود. اين روال هر روز ادامه پيدا مي كند و هر روز گربه به درخت بسته مي شود تا كه مزاحم عبادت راهبها نشود. بعد از مدتي راهب بزرگ مي ميرد و يكي از شاگردان جاي او را مي گيرد. بعد از مدتي گربه هم مي ميرد . راهبها يك روز ميخواهند مشغول عبادت شوند ؛ مي بينند كه از گربه خبري نيست ، در نتيجه شور و شوق لازم را براي عبادت نداشتند. زيرا آنها به گربه عادت كرده بودند. راهب بزرگ دستور ميدهد كه فورا يك گربه از بازار خريده و به درخت بندند. به اين طريق بستن گربه به درخت در حين عبادت ، به يك سنت در بين راهبها تبديل مي شود . سالها مي گذرد و همين سنت بر جاي خود باقي مي ماند . يكي از روزها يكي از راهبها كتابي مي نويسد در مورد رابطه عبادت و بستن گربه به درخت. بعد از مدتي ، بستن گربه به درخت به يك امر مقدس تبديل مي شود و در باور مردم آن زمان نفوذ مي كند و به يك مراسم مذهبي بدل مي شود و آن مراسم مذهبي به آن مذهب مي چسبد.

منظور از اين مثال ، توضيح اين مورد است كه چطوري بعضي سنتهاي غلط بوجود مي آيند. بعضي اعمال و رسوم مثل بستن گربه به درخت بوجود مي آيند. شيطان از اين حيله براي انحراف دين استفاده مي كند. شيطان ملعون با اين حيله خيلي از موارد بيربط را وارد دين كرده است. براي درك بيشتر چند نمونه را توضيح مي دهم:

نمونه 1 : در قرن سوم و چهارم هجري ، مسلمانان از نظر علمي پيشرفت زيادي كرده بودند؛ در اين برهه زماني تعدادي تصميم گرفتند كه كتابهايي از ساير گفته هاي پيامبر تهيه كنند. اين در حالي بود كه پيامبر كتاب خويش (قرآن) را تحويل داده بود و همين كتاب قرآن باعث پيشرفت مسلمانان شده بود. اما شيطان عده اي را وسوسه كرد كه كتابهايي ديگر از رسول تهيه كنند. در ابتدا جمع آوردندگان حديث براي كنجكاوي اين كار را ميكردند مثل نوشتن سفرنامه ها ؛ و هيچوقت فكر نمي كردند كه يك روزي اين كتابها به منبع دوم اسلام تبديل شوند. جمع آوردندگان حديث هيچوقت منظورشان اين نبود كه كتابهاي آنان در كنار قرآن قرارداده شود. اما نسلهاي بعدي مثل بستن گربه به درخت ، آن را بسط دادند و حتي آن كتابها را مرجع دين قرار مي دهند. و تفسير بر اين كتابهاي حديث مي نويسند. اين يك نوع گمراهي در دين است كه شيطان آن را وسوسه كرده است. كسي كه خود را تسليم خدا ميداند ، بايد راه خويش را تصحيح كند.

نمونه 2 : خيلي از مردم هيچوقت در اصل ماجرا دقت نمي كنند و همگي تقليد مي كنند و هيچوقت از خود نمي پرسند كه شايد اينجوري نبوده باشد. مراسم تسليت را در نظر بگيريد. مسجد جاي عبادت است نه جاي تسليت گفتن. در دوره اي از زمان ، شيطان مسلمانان را وسوسه كرد كه مراسم تسليت و سوگواري را به مسجد ببرند. به اين طريق مسجد ، به جاي ذكر خدا ، به مكان تسليت گفتن تبديل شد. مردم كه در مسجد جمع مي شدند شروع به حرف زدن و تسليت گفتن مي كردند ، بعضي از متدينين براي اينكه مردم را مجبور كنند كه مسجد جاي غيبت و حرف زدن نيست ، به آنها گفتند كه در مراسم تسليت ، به جاي حرف زدن قرآن بخوانيد و به اين طريق مردم شروع به خواندن قرآن ميكردند و اولين سوره هم فاتحه بود. به اين طريق اين مراسم فاتحه خواني نام گرفت ؛ در حالي كه مسجد جاي عبادت خداست ، نه جاي ذكر مقدسين و اموات. خيلي از رسوم غلط ديگر هم مثل همين بوجود مي آيند. زماني كه مردم از يكتاپرستي دور شوند و مقدسين خويش را وارد نماز و شعائر روزانه كنند ، بهتر از اين نميشود. در واقع بعضي مراسمها الكي بوجود مي آيند و الكي مقدس مي شوند.

نمونه 3 : حسين بن علي بر عليه بني اميه قيام كرد و در راه خدا كشته شد. بعد از مرگ او ، بعضي از مردم شروع به تقديس او كردند و از اسم او بر عليه حكومت بني اميه استفاده مي كردند. در حالي كه حسين فرد عاديي بود مثل ساير افراد جامعه خويش ؛ اما جان خويش را در راه خدا و مبارزه با بيعدالتي و نژادپرستي از دست داد . اما بعدا ذكر نام او و عزاداري براي او به يك مراسم مذهبي تبديل شد و براي او مراسم سالگرد و ولادت تشكيل دادند و به يك جزء تفكيك ناپذير در دين تبديل شد . بطوريكه حالا در مساجد ايران ، به جاي خدا ، نام علي و حسن و حسين ذكر ميشود و اين يعني ذكر غير خدا در مساجد. ابتدا هدف چيز ديگري بود ، اما بعدا همان مراسم جاي ياد خدا را گرفت. مهم اين است كه ما خدا را فراموش نكنيم ؛ هدف از زندگي اين نيست كه حسين را فراموش نكنيم. حسين بن علي هم هدف از مبارزه اش همين بود. سران بني اميه خدا را فراموش كرده بودند و پيامبر را به يك بت تبديل كرده بودند ؛ دين را به آلت دست خويش تبديل كرده بودند. حسين مبارزه كرد تا دوباره خدا را به آنها گوشزد كند. يعني هيچكس نمي تواند جاي خدا را بگيرد ، حتي پيامبر. اگر در جامعه اي ، ذكر مقدسين جاي خدا را گرفت ، در آن صورت افراد آن جامعه شبيه بني اميه مي شوند (بدون آن كه خود بفهمند) ؛ يعني نژادپرستي ، فرقه گرائي در تك تك اعمال عبادي آنها نمود پيدا مي كند.

[72:18] وان المسجد لله فلا تدعوا مع الله احدا

[72:18] مكان هاي عبادت متعلق به خداست؛ در كنار خدا احدي را نخوانيد.

نمونه 4 : هيچدام از شعرا ، همچون حافظ يا فردوسي ادعا نكردند كه همه شعرهايشان بامعناست و شايد هم خيلي از اشعار را براي بدست آوردن مال دنيا و وجهه دينايي گفته باشند!، اما نسلهاي بعدي ، از اين كتابها مثل قرآن استفاده ميكنند. اين يعني گربه مقدس براي خود درست كردن. شايد اگر شآن گفتن بعضي از شعرها را بداني ، ديگر شعر از چشم شما بيفتد. پس بايد با چشم انتقاد از اشعار استفاده كرد.

نمونه 5 : دين براي اين است كه خدا را فراموش نكنيم. اگر مذهب مادرزادي شما ، مقدسين را به ياد شما مي آورد و آنان را جاي خدا مي گذارد، صددرصد مطمئن باشيد كه اين حيله شيطان است و بايد هرچه زودتر از خواب غفلت بيدار شويد و رو به خدا بياريد. با كمال تاسف مسلمانان بعد از شنيدن نام پيامبر و ساير مقدسين ، فورا بر آنان صلوات مي فرستند و به قول خودشان ، ياد مقدسين را زنده نگه مي دارند!!! ، غافل از اينكه با اين كار در واقع مقدسين را جاي خدا قرار داده اند ؛ و از آنان براي خود بت ساخته اند. هر آنچه كه بيشتر وقت ، ذهن و فكر شما را مشغول مي كند و نزد شما تقدس بيشتري دارد ، خداي شماست. شما كه اسم خدا را براحتي ذكر مي كنيد و خلي راحت مي گوييد "خدا". حال چرا اسم پيامبر و ساير مقدسين را با كلي سلام و صلوات ذكر مي كنيد ، مگر خدا بزرگتر از آنها نيست! با اين كار شما ، پيامبر و مقدسين جاي خدا را در ذهن شما مي گيرند. به اين طريق هر وقت كه از جاي خويش بلند مي شويد ، به حاي خدا ، "يا علي " خواهيد گفت. به اين طريق پشت ماشينت به جاي اسم خدا ، عبارت "يا اباالفضل" خواهيد نوشت ؛ و به اين طريق آخرت خويش را نابود خواهيد كرد ، هر چند كه خود فكر ميكنيد كه راه راست را طي كرده ايد ؛ ولي اين خيال باطل است كه شيطان به تو القا مي كند و به اين طريق تو را همراه خويش خواهد كرد. دين براي اين است كه خدا را فراموش نكنيم نه اينكه مقدسين را فراموش نكنيم. در واقع محور دين خداست نه مقدسين.

[6:162] قل ان صلاتي ونسكي ومحياي ومماتي لله رب العلمين

[6:162] بگو: "نماز من، اعمال عبادي من، زندگي من و مرگ من، همه مطلقا به خدا اختصاص دارد، آن پروردگار عالم.