پيروي از رسول به چه معناست؟
حافظوا علي الصلوت و الصلوة الوسطي و قوموا لله قنتين
خداي مهربان در آيه بالايي ميفرمايد كه از نمازها و نماز مياني محافظت كنيد. اين در حالي است كه نماز وسطي جزو و زيرمجموعه نمازهاست . اما خداي مهربان آن را جداگانه ذكر ميكند(الصلوت و الصلوة الوسطي). مثل اينه كه دوست شما يك كتاب به شما بده و بگويد كه اين كتاب و فصل هفتمش را مطالعه كنيد. فصل هفتم داخل كتاب است اما او جهت تاكيد و اهميت دادن بيشتر فصل هفتم را جداگانه ذكر ميكند. پس داريم:
نماز وسطي زيرمجموعه نمازها است
فصل هفتم زيرمجموعه كتاب است
زماني كه خدا ميفرمايد از خدا و رسول اطاعت كنيد به اين معنا نيست كه خدا داراي كتاب است و رسول هم داراي يك كتاب جداگانه به اسم حديث و سنت است. بلكه به اين معناست كه پيام رسول زيرمجموعه پيام خداست همانند آيه بالايي كه نماز وسطي زيرمجموعه نمازهاست.
الصلوت و الصلوة الوسطي
اطيعوالله و اطيعوا الرسول
پيام خدا بسيار گسترده تر از پيام رسول است زيرا خدا فقط از طريق رسول انساني پيام نميفرستد. بلكه حوادث و بلاياي طبيعي ، خواب ، تاريخ گذشتگان ، و ... همه از طرف خدا براي ما پيام دارند. اما رسول پيامي را ابلاغ مي كند كه مربوط به زمان خويش و جامعه خويش است.پيام خدا فقط قرآن نيست اما پيامبر محمد پيامش در قرآن است. زماني كه محمد رسولخدا يكتاپرستي را براي ابولهب و ساير مشركين توضيح ميداد ، ممكن است كه پيامبر از استدلالهايي استفاده ميكرده مربوط به زمان خويش و ممكن است كه اين پيام را به جاي يكبار ، هزار بار براي ابولهب تكرار ميكرده است و حتي ممكن است كه به ابولهب چنين گفته باشد:
اي عمو (منظور ابولهب است) تو فاميل مني . چه كسي بهتر از توست براي پذيرفتن پيام خدا ، پس بهتر است كه اولين مسلمان باشي.
خدا از ما نميخواهد كه برويم و خودمان پيامش را از رفتار و سنت ضبط شده پيامبر استخراج كنيم زيرا پيامبر خودش صراحتا و به روشني و وضوح بايد پيامش را بگويد. و در اصل و واقعا تنها در اين صورت حجت بر همه تمام مي شود. تصور كنيد كه پيامبر پيامش را واضح نگويد و عده اي در آينده بيايند و اعلام كنند كه پيامبر فلان روز در فلان مكان اينچنين گفت و به اين طريق هرفردي آن سخن را جوري نقل ميكند و به همين خاطر است كه احاديث ضد و نقيض مثل مور و ملخ فراوان يافت ميشود زيرا خود پيامبر آنها را به عنوان پيام ابلاغ نكرد و به همين خاطر است كه سالم برجاي نمانده است. خداي مهربان بعد از نزول قرآن پيامش را كامل كرد و آن را بر عهده قال قال نگذاشت، اين سنت خداست. پيروي از پيامبر به معناي استخراج پيام از سنت پيامبرنيست. به همين خاطر است كه خداي مهربان هيچوقت در قرآن از كلمه حديث و سنت استفاده نكرده است. اين حكمت خداست ، خداي قادر توانا كلمات را دقيق استفاده ميكند و بيهوده كلمه نميگويد. پيامبر ممكن است كه در يكي از جنگها از يك تاكتيك استفاده كرده باشد اما او اعلام و ابلاغ (توجه كنيد ابلاغ) نكرده است كه تاكتيك اسلام اينه. پس اين پيام پيامبر نيست براي جهانيان. پيام پيامبر محمد همانهايي است كه در قرآن ذكر شده است و پس واقعا بسيار منطقي است كه بگوييم پيامبر محمد پيامش به تمام و كمال در قرآن است. زماني كه خدا ميفرمايد كتاب و حكمت ، به اين معنا نيست كه كتاب منظور قرآن است و حكمت منظور حديث و سنت است. همانطور كه خدا ميفرمايد الصلوت و الصلوة الوسطي ، همانطور هم ميفرمايد كتاب و حكمت. همانطور كه الصلوة الوسطي جزو نمازهاي پنجگانه است ، همانطور هم حكمت جزو كتاب است. يعني حكمت خارج از قرآن نيست بلكه حكمت نكات مهم قرآن است. مگر نمي دانيد كه يكي از اسامي قرآن ، حكيم است. خدا ميفرمايد قرآن حكيم. يعني قرآن پر از حكمت.
پس به هيچ وجه نميتوان منبع مستقل از قرآن براي رسول تعريف كرد . بلكه منبع همان قرآن است. پيام محمد رسول خدا هم نميتواند خارج از قرآن باشد زيرا او خود كتابي غير از قرآن ننوشته است. اينكه ديگران در آينده بيايند و يك كتاب بنويسند و نوشته هاي آن را به پيامبر محمد نسبت دهند ، حيله شيطان است زيرا پيامبر بايد خودش با زبان خودش بگويد كه اين پيام من است . همانطور كه در مورد قرآن اين كار را كرد و قرآن را جمع و جور و نوشته شده تحويل آيندگان داد.